نماد دو پهلو: برج شهیاد، میدان آزادی ( قسمت پایانی)
انحناهای اصلی در نما
پوستهء کل ستون/ پشتبندها که امانت طراحی و Arup r Ove با یک برنامهء کامپیوتری سازماندهی کرده، با وجود نظم دقیق هندسی، در نهایت همچون فلس ماهی و کاملاً ارگانیک به نظر میرسد.
تقسیمات مخروطی قوس اصلی
طرح گنبد اصلی که تکیهگاه بام است و برخی گنبدهای کوچکتر داخل بنا، روایت مدرن گنبدهای سنتی سلجوقی هستند. امانت میگویداین طرحها از مسجد جمعه اصفهان الهام گرفته شدهاند.
عکس از رضا نجفیان الگوی تیپ برش سنگ
الگوی سقف در تراز 33 پلان معکوس سقف در تراز 33
سقف اتاقهای سمعی بصری - عکس از رضا نجفیان گنبد کوچک
و بالاخره، طراحی پنجرههای بالای بنا، یادآور برجهای سلجوقی یا غزنوی است، و اغلب با برج طغرل مقایسه شده است. وجود پنجره را به قداست عدد 9 در بهاییت نسبت داده اند، گرچه امانت می گوید که این تصمیم صرفا براساس زیبایی شناسی گرفته شده است.
عکس از رضا نجفیان برج طغرل
ساخت
این که در دههء 60 میلادی یک برنامهء کامپیوتری ابعاد و مکان دقیق هر سنگ نما را تعیین کند، کار خارقالعادهای بود. 25 هزار قطعه سنگ در 15 هزار اندازهء مختلف، از 40 سانتیمتر تا 6 متر در نما به کار رفته است. برخی از آنها خمیدهاند و بعضی نیستند.
ایرج حقیقی که ناظر ساختمانی پروژه بود، به یاد میآورد که مختصات دقیق X، Y و Z و جانمایی هر سنگ را میدانسته است. کنار هم چیدن این سنگها، خود معمایی بوده است:مشابه جورچینی سه بعدی. مهندسان سازه پروژه از شرکت معتبر Arup rOve و شرکا و مایکل دانکن سرپرست پروژه بود. ابتکار دیگری که در ساختمان به کار گرفته شد، این بود که پوشش سنگی روکار به عنوان قالب بتنریزی، که در داخل بنا نمایان بود، عمل میکرد. ضخامت سنگها از 7 تا 27 سانتیمتر متغیر بود.
نمای سنگی به عنوان نمای نهایی
یک نوآوری فنی دیگر، بهخصوص برای آن دوران و در ایران، استفاده از بتن نمایان با رنگها و بافتهای گوناگون برای پوستهء داخلی بنا بود. درمقایسه با جریان غالب معماری آن دوره در غرب، که از بتن نمایان در نمای بیرونی استفاده میشد، این کار، با ارزش و مبتکرانه بود. در اینجا تصویری از 8 طرح و رنگ مختلف بتن را میبینید:
بافت و رنگهای مختلف بتون
مثل همیشه، مقطع گویاتر از هر نقشهء دیگر ساختمان است. دو ستون/ پشت بند برای جا دادن پلهها و دو ستون دیگر برای قرار دادن آسانسورها در نظر گرفته شد که برای تطابق با شیب ستونها در دو مسیر مختلف در ارتفاع بالامیروند.
برش شمال - جنوب
به طور کلی میتوان گفت پیمانکار ساختمان، محمد پورفتحی، در اجرای طرح با تمام جزئیاتش بسیار دقیق عمل کرده و حتی تکنیکهای ساختمانی جدیدی به کار برده است. تمام گروه سازندگان ایرانی بودند، موضوعی که امروز هم امانت و حقیقی به آن میبالند. در زمانی که کارشناسان خارجی در ایران بسیار فعال بودند و به آسانی میتوانستند با استخدام آنها کار ساختمان را پیش ببرند، گروه معماران این پروژه و محسن فروغی به عنوان ناظر اصلی، تصمیم گرفتند که یک گروه کاملاً ایرانی داشته باشند (به استثنای نقشههای سازهای که Arup rOve آنها را طراحی کرده بود). جایی در بنا نیست که ابداعات تکنیکی و طرحهای خلاقانهء استثنایی به چشم نخورد. تونل ورودی اصلی، خود شاهکار مهندسی سازه است:
عکس از رضا نجفیان پلان ورودی اصلی تونل
بعد از ورودی اصلی، راهروی تونل مانندی به نام <گذرگاه پیشینیان> هست که من ترجیح میدهم آن را <تونل تاریخ> بنامم. داخل دیوارهای این راهرو، چهار ویترین عظیم کار گذاشته شده که Knoll international آنها را طراحی کرده است.
عکسهای تونل تاریخ از رضا نجفیان
انتهای ورودی اصلی، کتابخانهء مرکزی و در ادامهء راهروی شمالی کتابخانه، بخش اداری قرار دارد. یک انتقاد کلی از طرح تسهیلات زیرزمین- که شامل فضاهای دیگر، حتی بازسازی نقشهء ایران و شهرهای اصلی آن هم میشود- فقدان هرگونه نظمی در معماری زیرزمین است (تصویر 36). البته همیشه میتوان توجیه کرد که چون این بخشها در زیر زمین هستند و هیچ وقت دیده نمیشوند، چگونگی قرارگیری آنها در کنار هم چندان اهمیتی ندارد، بهخصوص چون بال جنوبی چهار سال بعد از دیگر بخشهای مجموعه ساخته شده است. امانت توضیح میدهد که طراحی سطح بالای زیر زمین، با حیاطهای بازِ تسهیلات زیر زمین مطابقت دارد و این بارزترین نظم در طراحی است.
پلان برج وتسهیلات زیر زمین
به هر حال، از دید معماری به نظر میرسد 3 خوشه (اصلی): برج، گالریهای ایرانی، موزه و تسهیلات دیگر، بدون هیچ نظم و ترتیبی در کنار هم جمع شدهاند و چون نقشهها و محوطهسازیهای موجود چندین بار بازسازی شدهاند، امکانِ پیدا کردن نظم و ترتیب در ارتباط بین تسهیلات زیرزمین با نقشهء موقعیت، وجود ندارد، به غیر از مکان حیاطها که قبلاً اشاره شد.
در نهایت، پیش از خاتمهء بحث دربارهء ساختمان برج، باید بر یکی از جزئیات ویژهء این بنا اشاره کرد که حسین امانت خود بر آن بسیار تأکید میکرد: در این برج چند درِ سنگی، به وزن تقریبی هفت تن و از سنگ گرانیت یکپارچه وجود دارد که بر محوری فلزی میچرخند و آنها را پیمانکار سنگ پروژه، غفار داورپناه کار گذاشته است. همهء گروههای ایرانی که این بنا را با کیفیتی ممتاز ساختهاند قابل تقدیرند، از جمله، سیدمهدی که یکی از ماهرترین سنگکاران گروه بوده است.
درهای سنگی محوری- عکسها از رضا نجفیان
نوگرایی شهیاد
چنانکه پیشتر اشاره شد، هوشنگ سیحون زودتر از غرب، قدم در راه پست مدرنیسم گذاشت. شهرداری پُرتلند (اورگون)، کار مایکل گریوز (1982-1980) به عنوان اولین بنای پست مدرن شناخته شده، گرچه چارلز جنکز شروع پست مدرنیسم را اوایل دههء 70 میداند، یعنی وقتی که طرحهای گریوز به ارتباط پیچیدهء هنر سنتی با معماری فرهنگهای باستانی اشاره کردند و ونتوری و اسکات براون هم از معماری بومی آمریکایی و نمادهایش در طرحهای خود استفاده کردند.
امانت و همکارانش که شاگردان سیحون بودند، در زمان ساخت برج شهیاد، از هم دورهایهایشان در غرب جلوتر بودند. این معماران جوان تازه فارغالتحصیل شده، یا هنوز در سالهای آخر معماری، توانستند فضاهایی بهوجود آورند که درتاریخ معماری سابقه نداشت.
عکس از رضا نجفیان
چون شهیاد با سرعت زیاد و در 3 شیفت کاری و با عشق و علاقه طراحی و ساخته شد9 و اولین تجربهء این تیم طراحی بود و از آنجا که اولین تجربه همیشه با احساسات شاعرانه آمیخته است، ساختمان خصوصیات ویژهای کسب کرد: زیر تاق اصلی آن که بایستید، نوآوری را احساس میکنید، تجربهای تازه که هیچگاه در هیچ بنای یادبودی نداشتهاید. در هنگام عبور از روی پل بین دو بخش تاق اصلی، و این بار در داخل، در فضایی که مطلقاً کارکردی ندارد، دوباره تجربهای تازه و شاعرانه را احساس میکنید.
عکس از رضا نجفیان
به نظر من، بسیاری از فضاها، به دنبال طرح به وجود آمدند و تیم طراحی آنها را پیشبینی نکرده بود. به عنوان نمونه، بینظمی پلههای داخل دو ستون/ پشتبند، فضاهایی مدرن و دراماتیک شبیه به معماری دیکانستراتیویستِ لیبسکیند به وجود آورده و بیش از آن فضاهای کانستراتیویستهای روسی و در نتیجه کارهای زاها حدید را به یاد میآورند.10
مدیا پارک زاها حدید،دوسلدورف 92-1989
فضاهای داخلی درست نقطه مقابل نمای مرتب و منظم و آراستهء خارجیاند، شاید بتوان این مغایرت را ناشی از شرایط کار سریع دانست. اما به طور قطع، نوعی دوگانگی بین فضاهای داخل و خارج وجود دارد، حتی نمای خارجی، خود پیوندی دوگانه از نمادگرایی ساسانی و اسلامی است. البته میتوان آن را بازتاب دوگانگی فرهنگ و مردم ما در قرن گذشته هم تلقی کرد.
درست است که ایران تکنولوژی غرب و بهدنبال آن مدرنیسم را پذیرفته و آن را با فرهنگ بومی خود تلفیق کرده بود و عموم هم آن را تائید میکردند، اما جامعه در کل خواهان تداوم تاقهای سنتی بود و ساختمانهایی که معماران صاحب نام طراحی کردند، صرفاً تک نمونههایی متفاوت بودند. شهیاد هم در جزئیات و هم در ساخت، بنایی استثنایی و حداقل دو دهه جلوتر از زمان خود بود.
نماد دو پهلو
اگر شهیاد ساختار ضعیفی داشت ، بدون شک، همان اوایل انقلاب،به عنوان سمبل معماری سلطنتی سرنگون و ویران شده بود.اما بنا چنان محکم و استوار بود و چنان عظمتی داشت که اسلامی تلقی شد و جان سالم بدر بردو نه تنهاویران نشد،بلکه به نقطه پایانی تظاهرات تبدیل شد و میدان آزادی نام گرفت و از آن پس رابطه عشق و نفرت 29 ساله ای بین این برج و جمهوری اسلامی آغاز شد.
از شهیاد به عنوان یک نماد استفاده بسیار شد:روی اسکناس ها ،پوسترهای وزارت ارشاد،تبلیغات روزنامه ها،و هر چه که به شهر تهران مربوط می شد. ولی ناخشنودی کماکان وجود داشت تا در سال 1371کرباسچی،شهردار وقت تهران،پیشنهاد کردبنای جدیدی به عنوان نماد جمهوری اسلامی ایران ساخته شود.
از آنجا که هیچ کس نمی دانست معماری اسلامی دقیقا چیست- سلجوقی است یا تیموری،مغولی یا صفوی و یا قاجاری،مغربی یا اسلامی اسپانیایی یا هندی،جمهوری اسلامی به سراغ شناخته شده ترین شکل معماری در اسلام رفت: یعنی مناره،غافل از اینکه برج های مخابراتی مشابه آن در دنیای غرب قبلا ساخته شده اند.به هر حال این برج چیزی شبیه مناره است که می تواند به نماد جدید جمهوری اسلامی تبدیل شود،اما مسئله اصلی،خلع شهیاد از مقامش به عنوان شناخته شده ترین نماد جمهوری اسلامی خواهد بود که در داخل،مقام اول و در خارج از کشور،مقام دوم را (بعد از چادر)دارد.خوشبختانه شهردار جدید تهران 30 میلیون دلار بودجه به بازسازی برج شهیاد و احیای عظمت گذشته اش اختصاص داده است.شاید این پایان رابطه عشق و نفرت باشد.شهیاد همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده، چنان که در جشنواره اخیر مجسمه های یخی در استان چهارمحال بختیاری،هنرمندان یک شهیاد از یخ ساختند.
اما تصویر محبوب من از شهیاد، نقاشیای است که پسر ده سالهام، صفا به تازگی از آن کشیده است.
پمپیدو و میتران در دوران حکومتشان بناهای عظیمی ساختند.بنابراین،اگر شاه می خواست بزرگ ترین میدان جهان را بسازد،جمهوری اسلامی هم همان مسیر را دنبال می کند:ساخت بلندترین برج منطقه. متاسفانه ساخت این برج آنقدرطولانی شد-تا امروز 17 سال-که برجی در دوبی جای آن را گرفت.به هر حال بعید است که برج میلاد-باز هم با نامی نمادین،و این بار تجریدی تر و رساتر،چون به معنای تولد است-بتواند جای شهیاد را به عنوان نماد جدید ایران بگیرد.شهیاد به عنوان نماد مرکزیت شناخته شده،چون مقصد همه تظاهرات و راهپیمایی ها و محل برگزاری سخنرانی ها در خاتمه این مراسم است و واقعا حال و هوای مکانی قدرتمندی دارد.انرژی ناشی از حضور صدها هزار نفر که در میدان جمع می شوند،در بنا طنین انداز می شودو آن را به نمادی زنده تبدیل می کند.
ازسوی دیگربرج میلاد،نماد محور است،نمادی که می کوشد آسمان و زمین را به هم بپیوندد.متاسفانه،موقعیت مکانی و برنامه ریزی آن مانع کارهای بزرگ و جمعی است.با وجود کاربری های متنوع:مخابرات ،دفاترکار،هتل،مرکزخریدو...این برج کماکان یک مجموعه اختصاصی و بسته باقی خواهد ماند.زنده بودن شهیاد به دلیل کاربری اش به عنوان موزه یا دروازه یا سالن اجتماعات نیست،به دلیل شکوه حضور توده مردم ،نفس شان،صداهایشان و جنبششان است.و شگفت این که جمهوری اسلامی با ساخت تسهیلات اختصاصی و تجملی، این حس زندگی را از برج میلاد به عنوان نماد جدید دریغ می کند.
پانوشت:
1 -با تشکر از همهء کسانی که وقت گرانبهای خود را در اختیارم گذاشتند، چه در گفتگوی رودررو یا با تلفن و ایمیل، و بیش از همه، حسین امانت.
2 -سمبلها و تصاویر: میرچا الیاده، صفحه 35، انتشارات گالیمار، پاریس، 2004.
3 -در پروژهء ساخت یک سری غرفه در زیر زمین و محوطهء شهیاد هم پیشبینی شده بود که بنا به پیشنهاد خود امانت هر یک از غرفهها معرف یک سلسلهء پادشاهی بود، اما این غرفهها هرگز ساخته نشد.
4 -از گفتگوی تلفنی با سیحون در مهر 1386، اما ایرانپور به یاد میآورد که فروغی هم از این طرح حمایت کرده بود.
5- فروغی هم به مدت کوتاهی زندانی شد.
6 -مصاحبه با ایرج کلانتری، آبان 1386.
7 -مصاحبه با صدری، دی 1386.
8 -سر دانکن مایکل، که امسال مدال شوالیه از ملکه الیزابت گرفت، در سخنرانیاش شهیاد را یکی از به یاد ماندنیترین پروژههای دوران حرفهایش دانست.
9 -به گفته حقیقی، امانت گاهی تا پاسی از نیمه شب در سایت میماند.
10 -کاتالوگ کارهای زاها حدید، صفحهء 77، نمایشگاه گوگنهایم.
منابع:
- بزم اهریمن: جشنهای 2500 سالهء شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار، جلد سوم، تهران، 1378.
- هنر و معماری- مجله معماری، عبدالمجید اشراق، شماره 11 و 12.
- مقاله <روزگار غریبی است>، گلرخ اسکویی، روزنامه اعتماد ملی شماره 392.
- بنای ملی: آزادی یا برج میلاد، محمد (سینا)رجایی، معماری و ساختمان، صفحهء 63-60، 1386.
- شهیاد آریامهر، کتاب منتشر شده توسط شورای جشنهای 2500 ساله، 1350
(تصاویر 7،9،11،14،17،19،20،21،23،24،25،27، 29، 31، 33 و 41، برگرفته از این کتاب هستند که حسین امانت آن را تدوین و مرتضی ممیز طراحی کرده است.)
- قصه برج پیر، مرجان طاهررازی، در همگامان، منتشر شده توسط شهرداری تهران، 1386.
- تصویر 8 از اسلام: هنر و معماری، انتشارات Markus Hattstein and Peter Pellis, Konemann، ایتالیا، 2004، صفحهء 511.
از وبلاگتون دیدم کردم بسیار کامل و مفید بود.
از وبلاگ ما هم دیدن کنید و از دریافت نظراتتون بسیار خوشحال میشیم
باعث افتخار ماست اگر با هم تبادل لینک داشته باشیم و وبلاگ ما در جمع لینک دوستانتون یا پیوندهای وبلاگتون قرار دهید.
منتظر جوابتون هستم
با تشکر_حسین شالی
http://mohammadistore.blogfa.com